یا زینب

  • خانه 
  • هوالغفور  
  • تماس  
  • ورود 

پیری

18 اسفند 1401 توسط اسدي

مـردی نـزد عالمی از پــدرش شکایت کرد.

گفت: پدرم مرا بسیار آزار میدهد.

پیــر شده است و از من میخواهد یک روز در مزرعه گندم بکارم روز دیگر میگوید پنبه بکار و خودش هم نمیداند دنبال چیست؟

مرا با این بهانه‌گیری‌هایش خسته کرده است…

بگو چه کنم؟ 
عالم گفت: با او بساز

گفت: نمی‌توانم

عالم پـرسید: آیا فرزنـد کوچکی در خانه داری؟ 

گفت: بلی

گفت: اگر روزی این فرزند دیوار خانه را خراب کند آیا او را می‌زنی؟

گفت: نه، چون اقتضای سن اوست
آیا او را نصیحت میکنی؟

گفت: نه چون مغزش نمی‌رود و …
گفت؛ میدانی چرا با فــرزندت چنین برخورد میکنی؟!

گفت: نه

گفت: چون تو دوران کودکی را طی کرده ای و میدانی کودکی چیست، اما چون به سن پیری نرسیده‌ای و تجربه‌اش نکرده‌ای، هرگز نمیتوانی اقتضای یک پیر را بفهمی!!
“در پـیـری انـســان زود رنــج میشــود، گوشه‌گیر میشود، عصبی میشود، احساس ناتوانی میکند و … 
“پس ای فرزند برو و با پدرت مدارا کن اقتضای سن پیری جز این نیست. 

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 نظر دهید »

موضوعات: بدون موضوع لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      

یا زینب

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس